Pârsig | B. | Negizeš | English | Deutsch | French | P. | Rišešenâsih | Lev |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
•Nešim | n. | نشیم: اقامت | inhabitancy; residence | Einwohner; Residenz | habitabilité; résidence | Dehxodâ | nišēmag ī dēwān: “Residence of the demons” | 1.0 |
•Nešime | n. | نشیمه: اقامتگاه | residence | Residenz | résidence | Dehxodâ | nišēmag ī dēwān: “Residence of the demons” | 1.0 |
•Mândgâh | ماندگاه: مقر; محل سکونت; محل اقامت | residence; location | Standort; Residenz; Lage | résidence; emplacement | Mazdak i Bâmdâd | 1.0 | ||
•Budobâš | n. | بودباش: اقامت | stay | Aufenthalt | séjour | "بودوباش" در گویش افغانستانی و تاجیکستانی بجای واژه تازی "اقامت"، واژه زیبا و پارسی "بودوباش" بکار برده میشود. بودوباش، ترکیب بن گذشته و بن اکنون کارواژه "بودن" است. بود + و + باش این واژه به گوش ما ایرانیان نا آشناست و زمان میبرد تا به آن خو گرفت. گفتنی است که ترکیب بن گذشته + بن اکنون، در زبان پارسی کاربرد گسترده ای دارد. من برایتان چندین نمونه در زیر میآورم: گفت و گو (گفتگو) جست و جو (جستجو) شست و شو (شستشو) تاخت و تاز ساخت و ساز سوخت و سوز دوخت و دوز پخت و پز رُفت و روب ~Amir Ghorban Zadeh |
1.0 |