Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Bâzâvari n. بازاوری: تکرار repetition Wiederholung répétition Ϣiki-En _Dehxodâ   1.0
Bâzâmadan -> bâzây k. بازآمدن: تکرار شدن to be repeated wiederholt werden répéter Dehxodâ   1.0
Bâzâvardan -> bâzâvar k. بازآوردن: تکرار کردن to repeat wiederholen répéter _Dehxodâ   1.0
Hamârestan -> hamâr k. همارستن: تکرار کردن to repeat wiederholen; repetieren répéter Ϣiki-En Ϣiki-De ϢDict-Pâ _Dehxodâ مهربد گرامی، این واژه هنوز در میانبدان کوهپایه ای سپاهان روامند است که به چم کاری را دوباره یا چندباره انجام دادن است. ریشه‌ی آن خودش در ساختار واژگانی اش نهفته است.هم+آرستن(توانستن)=همواره کاری را توانستن و سامان بخشیدن و پشت سرهم انجام دادن یا به کار بردن است. ~بهمن 1.0
Nâvsâni n. ناوسانی: نوسان; تغییر تکرار شونده oscillation Schwingung oscillation Ϣiki-En Ϣiki-De میگویند خود این واژه هم از پارسی به عربی بوده و از
آنجا که "ناو"(کشتی) چنین جنبشی داده و به همراه خیزه های
اب میجنبیده، به این گونه جنبش فراز و فرود پی در پی،
جنبش "ناوسان" = به مانند ناو، گفته اند ( دهخدا) ~مزدک
1.0
Inhamâni n. اینهمانی: حشو قبیح; حشو و زوائد; تکرار tautology Tautologie tautologie     1.0
Bâzvât n. بازوات: تشدید shadda; tashdid - - Ϣiki-En Ϣiki-En تکرار حرف 1.0
Bâzguyi n. بازگویی: تکرار حرف repeat; resay Wiederholung - Dehxodâ بازگویی ِ بازگفته‌ها = تکرار مکرّرات ~مهربد 0.0