Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Bigomân z. b. n. بیگمان: حتما

بیمگان: مسلما
doubtless

undoubtedly; absolutely
zweifellos

zweifellos; unbedingt
-

indubitablement; absolument
Ϣiki-Pâ _Dehxodâ

  0
Gerâyandi n. گرایندی: احتمال probability Wahrscheinlichkeit probabilité Ϣiki-En   1.0
Begerâyand   بگرایند: احتمالا likely; probably wahrscheinlich probablement Ϣiki-En Ϣiki-En   1.0
Gerâyandvâr z. n. گرایندوار: احتمالا likely; probably - - Ϣiki-En Ϣiki-En   1.0
Gerâyandin z. گرایندین: احتمالاتی probabilistic probabilistisch probabiliste Ϣiki-En Mehrbod i Vâraste   1.0
Gerâyandinvâr z. n. گرایندینوار: احتمالاتي probabilistically - - Ϣiki-En Ϣiki-En   1.0
Gerâyandidan -> gerâyand k. گرایندیدن: احتمالمند بودن to be probable - -     0
Ruygerâyandi n. رویگرایندی: احتمال رویدادن likelihood Wahrscheinlichkeit probabilité Ϣiki-En Mehrbod i Vâraste   1.0
Gerâyandixtan -> gerâyandiz k. گرایندیختن: گرایند کردن; احتمالاتی کردن; احتمالاتی ساختن to probabilize probabilisieren - Mehrbod i Vâraste   1.0
Yâdnegâšt n. یادنگاشت: وفاتنامه; نوشته روی سنگ قبر epitaph Epitaph - Mahmood Moosadoost این واژه تنها به نوشته‌ی روی گور گفته نمی‌شود، به نگاشته های هنری که به دیوار کلیسا به یاد درگذشته می‌شود هم گفته می‌شود. از اینرو نباید حتما گور باشد. همان <یادنبشت> ( و یا شاید <یادنگاشت> ) درخور تر است. در زیر Epitaph ی که روی گور نوشته نشده:

~mm


یادنگاره, یادنگار به یاد یادگاری هم گیرا‌اند.
~مهربد

از یادنگار‌ شما خوشم آمد ولی یادنگاشت بهتره چون نگار تنها نقاشی را بیاد میاورد ولی نگاشت نوشته هم دارد و ما نمخواهیم از «نوشته» بسی دور بشویم
~مزدک
1.0