Pârsig | B. | Negizeš | English | Deutsch | French | P. | Rišešenâsih | Lev |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
•Sij | سیج: خطر | danger; trouble | Achtung | danger | MacKenzie Ϣiki-En Ϣiki-En Ϣiki-Pâ | 1.0 | ||
•Sijnâk | z. | سیجناک: خطرناک | dangerous | gefährlich | dangereux | Ϣiki-En | 1.0 | |
•Âžir | n. | آژیر: زنگ خطر | alert; alarm | Alarm | alerte; alarme | Dehxodâ Farhangestân | 0.1 | |
•Zenhâr —> Zinhâr | ||||||||
•Sijsâr | n. | سیجسار: منطقهیِ خطر | danger zone | Gefahrenzone | - | Mazdak i Bâmdâd | منطقه در بیخ عربی همان کمر( میانبند) بوده ولی امروزه همانا یک جایگاه جغرافیاییست= بومسار (locality, zone) منطقه ی خطر= سیجسار منطقه ی کوهستانی= کوهسار ~جبرس |
1.0 |
•Benâmide | z. n. | بنامیده: مشخص; واقعی | concrete | konkret | concret | Ϣiki-En Ϣiki-De Mazdak i Bâmdâd | بـِـنامیدن [benâmidan] = benennen(Ger.) = denominate(Eng.) = نام نهادن ( توصیف و مشخص کردن); چیزی را بگونه ی مشخص و روشن معرفی کردن . برای نمونه میگوییم جانوران وحشی خطرناک هستند، اینجا یک گزاره ی کلان است و نمونه بنامیده ای نیاورده ایم ولی در این جا نمونه ی مشخص میاوریم: پلنگ یک نمونه ی مشخص از جانوران خطرناک وحشی است. پس اینجا با نام بردن یک جانور بیرام، یک نمونه ی بنامیده ( مشخص) بدست داده ایم. یا میگویند اقداماتی برای رفع بیکاری در دست اجراست، میپرسیم خب، چه اقداماتی؟ میگوید برای نمونه ساختن کارخانهای بیشتر. پس این میشود یک اقدام مشخص چون نام برده شده و برای شنونده دیگر گزاره ی کلان (کلی) نیست، یک نمونه ی عینی و بساویدنی و روشن است = بنامیده ~مزدک | 1.0 |