Pârsig | B. | Negizeš | English | Deutsch | French | P. | Rišešenâsih | Lev |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
•Camin | z. | چمین: معنایی | semantic | semantisch | sémantique | چم (معنی) + پسوند زابساز in ساختار چمیک نیز اینجا شدنی میبود, ولی چمیک به چم آماجمند, عمدی پیشتر به کار رفته است (مکنزی). ~مهربد |
1.0 | |
•Camiq | n. | چمیغ: تفاوت ریز معنایی | nuance | Nuance | nuancer | Mazdak i Bâmdâd | این واژه با واژه فرانسه "نواژ" ( ابر- میغ ) همریشه است و شاید بتوان گفت: چمیغ ( چم + میغ) میغ همان ابر تیره و باران زا میباشد. هراینه این چمیغ برای نوانس در چم است ولی بگونه ی کلان هم میشود گفت: میغش نمونه: واژه ی نمایش، میغش هایی در گویش دارد، چنانکه میتوان نـَمایش، نـُمایش یا نِمایش گفت و هر سه درست بشمار میروند. ~Mazdak |
1.0 |
•Camsâye | n. | چمسایه: تفاوت ریز معنایی | nuance | Nuance | nuancer | Mahmood Moosadoost | 1.0 |