Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Bejâ z. بجا: بموقع; مناسب

بجا: به صف
proper

set!
richtig

-
approprié

-
Dehxodâ

دیدین در آغاز پیشی‌جویی دویدن میگن:
. Ready
. Set
. Go!
در پارسی چه باید گفت؟
0.0
Zibande z. n. زیبنده: درخور; مناسب;شایسته befitting gebührend - ϢDict-Pâ _Dehxodâ   1.0
Barâzande z. n. برازنده: درخور; مناسب;شایسته befitting gebührend - ϢDict-Pâ _Dehxodâ   1.0
Zibidan -> zib k. زیبیدن: مناسب بودن; زیبنده بودن to befit; to deserve - - Nourai ϢDict-Pâ _Dehxodâ   1.0
Yâdruz n. یادروز: مناسبت occasion Anlass - AJ Shamce شادروز (عید ها) و یادروز (مناسبت ها)

~AJ Shamce
1.0
Sâzgâr z. سازگار: موافق; مساعد compatible; suitable kompatibel; geeignet compatible; adapté Dehxodâ سازگاری٬ یاری و موافقت کُـنشمند (active favoring)است و سازواری٬ وفق بی‌کُنش ( passive favorable) میباشد.
سازگار در بیخ٬ چیزی است که شما را همراهی و یاری میکند تا کارتان راه بیفتد. ( گار نشانه ی فعال است: آموزگار=معلم)
≈ adaptive/benevolent مساعد مؤید
سازوار چیزی است که به شما در راهتان کنشمندانه کمک نمیکند ولی سنگ راه هم نیست و بساکه همان هستی اش بسود کار و آماج شماست. ( وار #1 نشانه ی دارندگی مانند امیدوار)
برای همین٬ سازوار چم برازنده و درخور ( متناسب و مناسب) را هم میدهد.
≈compatible /suitable


~Mazdak
0.0