Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Mehand z. مهند: مهم important; significant wichtig; signifikant important; significatif Dehxodâ   1.0
Nežand z. نژند: مالیخولیا

نژند: مهموم
melancholic

sorrow
-

-
-

-
Ϣiki-En ϢDict-Pâ _Dehxodâ

Ϣiki-En ϢDict-Pâ _Dehxodâ
  1.0
Fešangafzâr n. فشنگافزار: مهمات ammunition Ammunition Munition Mazdak i Bâmdâd   1.0
Gerânmand z. n. گرانمند: بسیار مهم momentous bedeutsam - Ϣiki-De   1.0
Bedrudbazm n. بدرودبزم: مهمانی وداع farewell party Abschiedsfeier - Milad Kiyan Mazdak i Bâmdâd بدرودبزم هم دراز است و هم بدرود برابر وداع یا خداحافظی همیشگیست. = farewell/lebe wohlFarewell party= بدرودبزم~مزدک
+
مهربدجان بهتر بود در پژوهشمایه ها، رو به روى بدرود بزم این را مى نگاشتید كه پیشنهاد این واژه در گام نخست بدست مهدى اخوان ثالث و به گونه ى بزمِ بدرود انجام شد. در پسگفتارِ نسكِ از این اوستا
~کیان
1.0
Vâlâsar z. n. والاسر: شخص بسیار مهم VIP VIP VIP Mehrbod i Vâraste   1.0
Xodaki n. خودکی: عکسی که کس از خود میاندازد selfie Selfie selfie Mazdak i Bâmdâd در سلفى (واژه مورد نظر من) مهم این دو مورد است كه ١-فرد از خودش به تنهایى و یا با چند نفر دیگر ٢-عكس بگیرد.
به صورتى: از خود/خودشان + فعل عكس گرفتن
Selfie is a self portrait photography
بنابراین شاید:
عكس خودنگاره
ولى خودك هم نو بودن و كوتاه بودن را دارد و هم مثل واژه سلفى فراخ است به متنهاى مختلف راحت تر گره میخورد و در عین حال «خود-سلف» را هم دارد. ~مرجان شیرازی

چون سلفی یک واژه ی (زاب ونام) هام‌ساخته و کوتاهیده ی نوازش کرده ( مانند حسنی بجای حسن) میباشد٬ بهتر است بگوییم:
خودکی khodaki
یک خودکی گرفتم
روانتر است تا گفتن : یک خودک گرفتم

~مزدک
1.0