Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Behanjâr z. b. به‌نجار: نرمال; عادی normal normal ordinaire Farhangestân   0.6
Abehanjâr z. ابه‌نجار: غیر عادی anormal anormal anormal Mehrbod i Vâraste   1.0
Nâbehanjâr z. b. نابه‌نجار: غیر عادی; غیر نرمال abnormal abnormal anormal     0.7
Hanjâridan -> hanjâr k. هنجاریدن: نرمالسازی کردن; نرمال کردن; به هنجار درآوردن to normalize - - Ϣiki-En   1.0
Farâhanjâr n. فراه‌نجار: خارق العاده paranormal Paranormal paranormal     0.2
Hanjâreš n. هنجارش: فرایند نرمالسازی/هنجارسازی normalization - - Ϣiki-En   1.0
Ravešmandâne b. روشمندانه: علی القاعده typically in der Regel - Mehrbod i Vâraste این همان
In der Regel آلمانی برابر typically انگلیسی است و پیوند چندانی با rule ندارد. ببشتر بچم نورمال است normalerweise و نورمال در پارسی برابر بهنجار و هنجار برابر راه و روش ( معمول و پذیرفته) است. پس میشود بجای علی‌القاعده٬ روشمندانه یا روامند هم گفت ( هردو از رفتن)
نمونه کاربرد:
نمایندگان مردم (که علی القاعده باید نماینده مردم باشند و خواسته های آن ها را پیگیری کنند) بدنبال مسایل دیگر رفته اند.

~Mazdak
1.0